س:یکی از مهمترین چیزهایی که در حفظ تمدن نیاز می باشد اموزش در ان است.یعنی اگر تمدنی نتواند فرهنگ خودش را به نسل بعد انتقال دهد معمولآرو به زوال و نابودی کشانده خواهد شد.در اینجا می خواستم در زمینه اوضاع اموزش موسیقی در کشورمان توضیحی بفرمایید و اینکه نوع اموزش در موسیقی از چه جایگاهی برخوردار است؟
ج : آموزش موسیقی ایرانی در کشور ما امروز به دو شکل کلی تقسیم می شود.بنابراین دو طرزتلقی و استنباط از نحوه اموزش وجود دارد که در دوره معاصر ما با ان وبرو هستیم.یکی ان است که تحت تاثیر موسیقی اروپایی برنامه های اموزش طراحی شده و بر همان مبنا موسیقی ما را اموزش می دهند.و این شیوه ای است که معتقد است اول باید از روی نت کار کرد و نت را مبنا قرار داد و درسها را طوری تهیه و تدوین می کنند که تقریبآ دانش اموز یا هنر جو در واقع از اول با موسیقی غربی اشنا می شود.بعدآ هم ممکن است پاره ای از افراد یکی از ردیفها را به هنر جویانشان تعلیم بدهند.بعضی از روی نت و بعضی ها هم از طریق شفاهی .اما روش دیگر هم این است که بعضی ها معتقد هستند ان موسیقی را که صدها و یا هزاران سال توانسته با موفقیت انتقال پیدا کند همان روش را انتخاب کده و برای انتقال ان قطعات از روش شفاهی و سینه به سینه استفاده شود و می خواهند به همین روش ادامه دهند و انچه را که از استاد اموختند به شاگرد منتقل نمایند.این وش هم روش خاصی است که علم خاص خود را داشته و یر مبنای علم خاصی نیز طاحی شده است و هم اکنون این دو روش د جامعه ما متداول است و کسانی که به روش دوم کار می کنند بیشت تمرکز شان بر وی یادگیری همین قطعاتی است که از الت بیشتری برخوردارند و تحت عنوان دریف مطرح شده اند و تلاش می کنند به عنوان زبان زنده در جامعه متداول باشد و با این زبان بشود.تکلم کرد و به خاطر همین تمام وقت خودشان را صرف این میکنند که در ابتدای ام بر این قطعات کاملآ مسلط باشند.بعدآ اگ حرف تازه ای داشتند با تسلط بر این قطعات بتوانند حرف تازه خودشان را بیان کنند خوشبختانه این روش در طی سالهای اخیر بخصوص در ده سال اخیر مورد استقبال جوانان قرار گرفته است و با تجربه ای که به دست امده جوانان بهت از افراد مسن این قطعات را یاد می گیند و اشتیاق بیشتری برای یادگیریش نشان می دهند.
س:موضوعی که در مکانهای علمی ما مثل دانشگاه تهران یا دانشگاه هنر در بخش موسیقی اش دیده میشود این است که در انجا هم ردیف موسیقی ایرانی تدریس می شود و هم موسیقی غربی چه از حیث عملی اش و چه نظری حال ایا این نوع تدریس و اموزش یک دوگانگی برای دانشجویان ایجاد نخواهند کرد و اثر منفی بر روی دانشجویان نخواهد گذاشت؟نظر شما در این زمینه چیست؟
ج:در حال حاضر در دانشگاههای ما بنامه های اموزشی و سر فصل ها به اعتقاد بنده به نحو صحیح طراحی نشده است.اشکالات بسیار بنیادی و اساسی د سر فصل دروس موسیقی دانشگاهها وجود دارد.و همین امر موجب شد که دانشجویان ما در زمینه موسیقی عمومآدچار تضاد فکر شوند و یک بخشی از وقتشان صرف حل این تضاد شود.بعضی ها دچار سر در گمی می شوند و اکثر این دانشجویان انگیزه های اولیه خودشان را نسبت به این هنر از دست می دهند .و این هنر برایشان به یک وظیفه و تکلیف دانشگاهی تبدیل می شود که بعضآممکن است با اکرار حتی ساز تخصصی خودشان را اجرا کنند.در حالی که این هنر هنری است که با ذوق انسان سرو کار دارد و باید در ان عشق وجود داشته باشد و میدانیم شخصی که عاشق می شود تمام افکارش در تمام شبانه روز معطوف به معشوق است.
ولی متاسفانه در دانشگاهها با افرادی برخورد میکنیم که باید از انها بخواهیم تا مثلآ قطعه ای را به عنوان تکلیف یاد بگیرند و همانطوری که گفته شد این نقص از طراحی رشته های دانشگاهی و طراحی سر فصل های دروس دانشگا هها می باشد که باید رفع شود.نظر بنده این است که در دانشکده های موسیقی بخشی هم بر موسیقی ایرانی متمرکز شود هم بر موسیقی غربی و این بسیاری از معضلات را بر طرف خواهد ساخت.دروسی را هم که برای این دانشجویان میگذارند طوری باشد که قدری از موسیقی خودشان (برای کسانی که موسیقی غربی یاد می گیرند)و قدری هم موسیقی غربی (برای کسانی که موسیقی ایرانی یاد می کیرند)اشنا شوند تا حدی که اگر سفری به اروپا داشتند و از سوالی کردند بتوانند به سوالات ابتدایی انها جواب دهند.
س:استاد شما به عنوان داور در جشنواره اول و دوم دانشجویی بودید.می خواستم نظر شما را درباره دو جشنواره ای که برگزار شد جویا شوم و دیگر اینکه ایا ذاتآ جشنواره های موسیقی می توانند به اشاعه موسیقی جدی و صحیح در این کشور کمک کند؟
ج:به اعتقاد بنده این نوع موسیقی که تحت عنوان ردیف و موسیقی اصیل در بین تعدادی از افراد مورد استقبال قرار گرفته و رواج دارد.به هیچ وجه نیازی حتی به جشنواره ندارد.چون این افراد از موسیقی بهره معنوی می گیرند و نیاز به تایید و د کسی ندارند.چونکه قصد این افراد ان است که از طریق موسیقی با حقیقتی اشنا شوند و انس بگیرند ودر واقع موسیقی برای این افراد یک مسله است برای رسیدن به ان حقیقت.
بنده فکر میکنم که این جشنواره ها در شرایطی که قرار داریم اگر در جهت صحیح انجام شود.تا حدی برای اشنا کدن مردم نسبت به موسیقی مفید است.ولی یک خطری هم که وجود دارد برای خود افرادی است که در جشنواره شرکت می کنند و اگر انها قبلآ توجیه نشوند و نسبت به کاری که انجان می دهند کاملآ اگاه نباشند و خدای نکرده نفس به انها غلبه کند و مسابقه ای در ذهن بیاید که برتری شخصی با شخص دیگر مطرح باشد ما را از راه اصلی جدا خواهد کرد.بر روی همین اصل این جشنواره ها باید با دقت خاصی بر گزار شود.هم از طریق مسولین اگاهی داده شود و هم از طریق افرادی که در جشنواره شرکت می کنند از همین رو نباید هدف گم شود.طبیعی است که در یک چنین جشنواره هایی تعیین برتری کاری بسیار مشکل است و تقریبآ می توان گفت که غیر ممکن است.
بدلیل انکه از افراد می خواهیم روی صحنه قطعاتی را اجرا بکنند در مقابل چشم تعداد زیادی ناظر که تقریبآ همه افرادی که در انجا وجود دارند اهل موسیقی هستند و عده ای از این افراد از اساتید موسیقی ما محسوب می شوند .طبیعی است ان شخصی که در صحنه قرار می کیرد به وجه ان قطعه ای را که ارایه می دهد شبیه ان نیست که در خلوت خودش اجرا می کند .حتی حضور ذهن او در انجا نیز مثل حضور ذهنش موقع خلوت و تنهای نیست.بنابر این انچه که ارایه می دهد چیزی نیست که حقیقتآ توانایی خودش را بخواهد بیان کرد که قطعآ خطا صورت می کیرد و ممکن است که کارش خیلی هم خوب باشد در انجا امتیازی نیاورد.
بنابراین برای کسانی که در این جشنواره شرکت می کنند نباید جشنواره ملاک باشد بلکه با این انگیزه باید شرکت کنند که این هنری است و باید انرا به بقیه افراد بشناسانند و می خواهند بقیه افراد را با ان اشنا کنند.امتیاز در اینجا مطرح نیست اینها همه اش بهانه است وو اصلآ موسیقی حقیقی به این نحو قابل امتیاز نیست. حال ما در اینجا دو جشنواره ایجاد کردیم که مبنای انرا نیز ردیف دستگاهی موسیقی ایران قرار دادیم و این موضوع اساس این جشنواره قرار گرفته است. و عده ای از افراد که اصلآ کلمه دیف را نمی شناسند و نمی دانند که ردیف چیست؟و این یکی از محسنات جشنواره است.
و اینگونه توجه انها به ردیف بیشتر می شود در واقع به اهمیت ردیف بیشتر پی خواهند برد.و متوجه خواهند شد هر کسی که بخواهد با موسیقی ایرانی اشنا شود باید اول ردیفها و قطعات عمیق موسیقی را که توسط بزرگان این هنر د گذشته طراحی شده یاد بگیرد.حالا اگر هر مسیر دیگری در اینده چه انحرافی و چه صحیح را طی نمود.مسولیتش با خود فرد است.از این جهت است که جشنواره اهمیت پیدا خواهد کرد.
امروز خوشبختانه توجه زیادی از طرف نسل امروز به خصوص جوانان به این نوع از موسیقی می شود.ردیف ها از دوره قاجا به بعد به چند روایت به دست ما رسیده و بنده خودم شاید قریب به ده روایت از این روایتها را شنیده ام.یکی روایتی است که اقا حسینقلی دارد و ان ان هم به شاخه هایی تقسیم می شود.دیگر روایت مرحوم علی اکبر شهنازی است پسر اقا حسینقلی .همچنین روایت فخام الدوله است.شاگرد بسیار خوب و معروف اقا حسینقلی وروایت دیگر روایت درویشخان است کا البته درویشخان انطور که مرحوم هرمزی نقل می کند ردیفها را ساده می کرد ویه طور مختصر به شاگردهایش درس می دادند از طرفی ردیفی است که میرزا عبدالله نقل می کند که بیشتر از طرف مرحوم اسماعیل قهرمانی انتقال پیدا کرده و به مرحوم استاد برومند و اشخاصی که نزد مرحوم برومند شاگردی کردند این ردیف را یاد گرفتند و به دست ما رساندند.ردیفهای دیگری موجود است از جمله ردیفی که مرحوم موسوی معروفی جمع اوری کرد. ایشان کار خیلی خطیری انجام داده اند و همه اینها را جمع اوری نمودند و از ردیفهای موجود دیگر نیز می توان به ردیف صبا.نی داوود و غیره اشاره کرد.
س:استاد خواهشمند است درباره ویژگیهای ردیفی که استاد برومند به نقل از مرحوم اسماعیل قهرمانی اجرا کردند توضیحی بفرمایید؟
ج:ردیفی که مرحوم قهرمانی انتقال می دهد ردیفی است که عینآ میرزا عبدالله اجرا میکرده و مرحوم برومند هم همان ردیف را ارایه میدهد فقط با تفاوتهای بسیار جزیی.بنده سه دستگاه از دستگاههای اجرا شده مرحوم اسماعیل خان قهرمانی را شنیدم.دستگاه شور (نیمه اول و دوم شور)دستگاه نوا و راست پنجگاه که خود قهرمانی اجرا کردند و ان اجرایی که مرحوم بومند دارند متفاوت جزیی دارد و این تفاوتها در ماهیت امر در اجرا بیشتر مثل بعضی از فودها و بعضی از جملاتی که به نوع دیگری اجرا می شد محسوب می ود و خود مرحوم برومند نقل می کند که این تفاوتها جزیی و در حد تکرارها است.احتمالآاستادی سه بار تکرار می کرده و همان جمله را استادی دیگر دوبار و مرحوم برومند روی سه بار این را تثبیت کردند و بصورت مشخص در اود .ولی انچه که مهم است انسجامی است که در این ردیف وجود دارد .ردیف میرزا عبد الله که توسط مرحوم برومند نقل می شود از ابتدا تا انتها با همدی گر یک ارتباط دونی و منطقی دارد و از یک ساختار واحدی بر خوردار بوده که البته خود یکی از شگفتیهای این ردیف محسوب می شود.این انسجام در ردیفهایی که بنده شنیدم کمتر دیده می شود .ویژگی دیگری که د رردیف وجود دارد این است که بیشتر در حافظه می ماند و یادکیری اش بهتر صورت می گیرد.چون شکل مشخصی دارد و از لحاظ ساختاری دارای ساختار هندسی و ریاضی خاص می باشد.
س:آیا ردیف اوازی هم همین ویژگی را داشته که در ردیف سازی وجود داشت؟
ج:بله در ردیف اوازی هم همین مسیله را دارد.ما در همان دوره شخصیتهای بزرگ دیف دانی مثل سید احمد خان وعلی خان نایب السلطنه داریم که اینها در همان دوره قاجار صورت گرفته است و در اصل موسیقی سازی و اوازی یک حقیقت و یک امر را می خواهد بیان کند .مثل یک زبان گاهی حنجره حنجره های مختلف می شنویم.ان زبان گاهی حنجره انسان می تواند باشد و گاهی هم می تواند از طریق یک شی بیان شود.اما معتبر ترین ردیفی که به دست ما رسیده همان است که مرحوم عبدالله دوامی نقل کرده و با بررسی ان متوجه می شویم که از لحاظ ساختاری کاملآشبیه به ردیف سازی میرزا عبدالله است.ولی از این جهت که استاد دوامی این ردیف را از علی خان نایب السلطنه فرا گرفتند و از انجا که ماهیت تمام اینها یکی بوده طبیعی است که با ردیف میرزا عبدالله شباهتی دارد با این تفاوت که با ان جملات گاهی حرفها و صحبتهای دیگری زده می شود.یعنی تکذیب و ساختار جمله مشترک ولی گاهی ممکن است که نوعی از تحریر را به نوعی دیگر اجرا کرده باشند.
س:استاد، مسئله ای که د بین موسیقی دانان قدیم ما مشاهده می شود یک نوع احساس مسولیتی بود که نسبت به این فرهنگ داشتند حال شما این مطلب را تا چه حد تایید میکنید و اسا سآ این کار چه تاثیری د پیشبرد موسیقی ما داشته یا خواهد داشت؟
ج:اساتید متعهد ما مثل میرزاعبد الله .علی خان نایب سلطنه .اقا حسینقلی وشاگردان انها مثل عبدالله خان دوامی .اسماعیل قهرمانی .مرحوم برومند و....اگر مطمین بودند که قطعه ای از قدیم نقل شده ان را انتقال می دادند و اگر اطمینان نداشتند این کار را نمی کردند و این کار باعث شده که یکی از ناب ترین فرهنگهای جهان به شمار اید.مرحوم برومند بعد از این دستگاها را اجرا کردند.نقل می کنند که مثلآ اواز دشتی خیلی بیشتر از اینها بوده ونم خیلی از قطعات در اواز دشتی بلد بودم که در اینجا نقل نکردم.چرا؟بدلیل اینکه نسبت به اصل انها شک داشتم و در ردیف نیاوردم و این تعهد ان شخص را می رساند که انچه را تردید داشت به اجرا در نمی اورد و یا حتی در دستگاه راست پنجگاه اگر گوشه ای به نام ماوراالنهر را اضافه میکند.توضیح می دهد که این گوشه از ردیف میرزا عبد الله نبوده و به نقل از اقا حسینقلی است و همچنین همین مسیله را چند جای دیگر ردیف ضبط شده ایشان با تار مشاهده می کنیم و برای اینکه ما به خطا نویم بهترین کار این است که استناد کنیم ولو اینکه ان بخشی را که مستند است بسیار کمتر از ان چیزی باشد که غیر مستند است و اهمیت این کار بیشتر از این جهت است که ردیفها مختصر تر شده و به طور کلی می توان گفت که ردیفهای ما اعم از سازی و اوازی نسبت به گوشه بسیار مختصر شده به گونه ای که میرزا عبد الله نقل می کند.قطعاتی در پنجاه سال پیش بوده که الان به دست ما رسیده و ما بلد نیستیم این قطعات را درست کنیم چه رسد به قطعاتی که مربوط می شود به گذشته خیلی دور.اموز وضیفه ما این است که قطعات را جمع اوری کنیم و نگذاریم بیش از این فراموش بشود.و سعی کنیم انها را انتقال دهیم و این اگاهی را خود میرزا عبدالله داشتند.به همین خاطر انها را به طور صحیح جمع اوری نموده و منتقل کردند.بخشی را هم که فراموش شده بود خود چیزی به ان اضافه نکردند و این تعهد شخص را می رساند تسبت به فرهنگ موسیقی خودش و بهتر است که ما همین روش را پیش بگیریم.این قطعاتی که کم شده ماهیتش خوشبختانه عوض نشده است .و قطعاتی است که حداقل چند صد سال سابقه دارد و همین ها در شرایطی که ما زندکی می کنیم با مشخصه بسیار زیاد برای یاد گیری اش سالها وقت نیاز داریم و اگر هم به دست ما می رسید شاید نمیتوا نستیم همه اینها را یاد بگیریم و به همین مقدار همئ اگر اکتفا کنیم باز خودش دنیایی است بسیار بزرگ.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
مصاحبه با استاد علی بیا نی
استاد علی بیانی تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته هنرهای تجسمی به پایان رساند و همزمان به فراگیری موسیقی مشغول شد و از محضر استادان موسیقی بهره جست و ردیف میرزا عبد الاه را نزد استاد محمد رضا لطفی مشق کرد.وی چندین سال به تحقیق در موسیقی مقامی ایران پرداخت و مسولیت گروه تحقیق موسیقی خراسان را در مرکز پژوهشهای فرهنگی بعهده داشت.از فعالیتهای هنری دیگر او به اختصار می توان به عضویت در شورای عالی موسیقی وزارت ارشاد اسلامی عضویت در هییت موسیقی مقامی در ان مرکز نام برد و هم اکنون در دانشگاه تهران و برخی دیگر درگر از دانشگاههای کشور به تدریس اشتغال دارد.
س:استاد لطفآ درباره چگونگی پیدایش موسیقی ایران و ردیفهای موجود در موسیقی ایرانی توضیحی ارایه فرمایید؟
ج:موسیقی ایران طی صدها سال از طریق اتباط دانشمندان و بزرگان اقوام حداقل چند هزار سابقه فرهنگی و هنری داشتند ایجاد شد.بهتر است از اینجا شروع کنیم که پس از اینکه مردم ایران دین اسلام را پذیرفتند .این تفکر واحد بین اقوام مختلفی که هر کدام چند هزار سال سابقه تمدن داشتند یک وحدت ایجاد کرد و باعث شد تجربه چندین هزار ساله هنرها و افکار و تمدنهای این اقوام در یک جا جمع بشود وتحت یک عنوان و یک شکل مستقل از ان نوعد خاص مورد توجه قرار بگیرد.برای اینکه موضوع روشنتر بشود مثالی می زنیم.در زمینه موسیقی اقولمی بودند که در مناطق مختلف زندگی می کردند با سابقه موسیقی چندین هزار ساله اثار به دست امده در شوش که سابقه موسیقی اش برای ما محرز شده چیزی در حدود هفت هزار سال قدمت موسیقی را در ان منطقه نشان میدهد.اما منطقه ماوراالنهر و خراسان بزرگ و بقیه مناطق ایران تمام اینها که ظاهرآافکار متعدد داشتند و فرهنگهای متعدد در زیر نظر افکار اسلامی با همدیگر متحد شدند و ارتباط فرهنگی و اندیشه ای بین همه این اوام ایجاد شد.وطی چند صد سال پس از ظهور اسلام این اندیشه ها ثبات یافت و به مرور هنری را بوجود اورد که این هنر بسیار متعالی است.چرا؟زیرا ان وجه از هنرهای ما قبل اسلام که در این فرهنگها موجود بود و جنبه توحیدی نداشت حذف شد و به مرور به سمت صحیح و متعالی هدایت شد و هنرهای اصیل لیرانی را بوجود اورد.از جمله اگر به موسیقیمان و گوشه های مختلفش و اسامی مقامها توجه کنیم این حقیقت را در می یابیم.که بخشی از اسامی گوشه های موسیقی ما هنوز هم اسامی اقوام مختلف را در خود دارد .ما ما گوشه هایی به اسامی کرد.ترک.بختیاری حتی مناطقی مثل هند .کشمیر ماوراالنهر .عراق .حجاز .نیریز.اذربایجان .گیلان.....وطوایف و اقوامی همچون قاجار (قجر)داریم.که این قوم اخیر خیلی وقت پیش از یانکه حکومت را در دست بگیرد وجود داشتند .همچنین افشار که ایلی بوده وفیلی هم نام ایلی است واین مطلب نشانگر ان است که این قوم از قدیم دور هم گرد امدند تا اینکه دانشمندان انها به عنوان نماینده هر قوم یکدیگر را شناختند.در یک چنین شرایطی از تجربه چند هزار ساله چندین قوم بهره گرفته تا اینها در یک جا جمع شده اند.به خاطر همین است که در بین فرهنگهای مختلف جهان یکی از غنی ترین و متعالی ترین نوع فرهنگها و هنرها فرهنگ و هنر اسلامی است ارتباط اقوام مختلف با یکدیگر تفکر اسلامی ایجاد شده و ادامه پیدا کرد و در طول تاریخ قطعاتی ساخته شد که به صورت عملی وشفاهی خوشبختانه اثاری از این نوع نمونه ها برای ما بدست امده.از جمله همین ردیف موسیقی است که در دوره های متاخر در اختیار ما قرار گرفته و توانسته از حوادث بسیار متعدد تاریخی عبور مند.گرچه مقدار زیادی از گوشه ها و مقامهای ما بواسطه نا بسامانی های اجتماعی و مشکلاتی که مردم متحمل شدند از دست رفته و فراموش شده ولی در اوایل دوره قاجار این موسیقی توسط استادان بزرگ نحو دستگاهی تدوین شد و میدانیم که قبل از این موسیقی ما به صورت مقامی بود.و دوازده مقام ما تبدیل شدند به هفت دستگاه البته در ابتدتی امر به صورت دوازده دستگاه بود که توسط بابا مخمور انجام شد در کتاب خطی که چاپ نشده تحت عنوان کلیات یوسفی که اوایل دوره قاجار نوشته شده پس از ان یک دوره مبهمی تا اینکه علی اکبر فراهانی انها را جمع اوری می کند و به اقا غلامحسین انتقال می دهد و اقا غلامحسین نیز به میرزا عبد الله و اقا حسینقلی منتقل می کند. و اینها به این نحو از طریق شاگردان انها از جمله مرحوم اسماعیل قهرمانی و بقیه اساتید مثل علی اکبر شهنازی .فخام الدوله .درئیشخان و دیگران که شاگردی ان استاذان را داشتند به نسل بعد منتقل شد .وبهخصوص مرحوم برومند که در ردیف میرزا عبدالله نیز تسلط داشت.استادان این ردیفها را بنا به نوع و ماهیتی که دارند و متناسب با استنباط خود از موسیقی نقل می ردند. جای تعجب است که نمونه ردیفهای جمع اوری شده از ان همه حوادث تاریخی مصون مانده و از بن نرفتند و مقداری از ان به دست ما رسیده است هرچند که در این حوادث چندین مقام را از دست داده ایم مثل مقام زنگوله .بزرگ. کوچک و.....ولی خوشبختانه تعدادی از این مقامها تحت عنوان دستگاه به دست ما رسیده که خود یک غنیمت تاریخی است و هر کدام از این دستگاهها قطعاتی دارند که تحت عنوان گوشه به صورت خاصی در کنار هم قرار گرفته اند.به قول حافظ:
از این سموم که در طرف بوستان بگذ شت عجب که بوی گلی است و رنگ نسترنی
سنتوراستادمجیدکیانی به مناسبت برگزاری همایش سراسری یوگادرگرگان -موضوع اجرا:ارتباط یوگاباموسیقی رد یف دستگاهی -اجرا:تابستان1382
قسمت اوّل قسمت دوّم قسمت سوّم قسمت چهارم قسمت پنجم قسمت ششم
آوانویسی درموسیقی قدیم ایران(نت)
آوانویسی د رموسیقی قد یم ایران بوسیله حروف ابجد نوشته می شد ه است. که هر حرف آن نماینده یک پرده ازدستان ساز بوده است.
از« ا» تا « ی » و نت های (نغمات) بعد از آن با ترکیب دوحرف ابجد از« یا » تا « یح » مانند:
ا ب ج د ه و ز ح ط ی یا یب یح ید یه یو یز یح
هیجده نغمه فوق شامل تمام نغمات یک دور ذی الکلّ (اکتاو،هنگام) است.
نغمات کامل یک اکتاو موسیقی اروپایی شامل دوازده نیم پر ده مساوی است که هفت نغمه آنرا پر ده های:
Si la sol fa mi re do نامیده اند وبقیه میان پرده ها را بوسیله علامت های دیز(#) ویا بمل(b) مانند: si بمل(si b) ویا mi بمل (mi b) نام گذاری می کنند.
درحالی که درموسیقی ایرانی علاوه بر فواصل پرده و نیم پر ده ، پرده هایی حدود سه ربع پر ده(همان که به عاد ت معمول به آن ربع پرد ه می گویند) نیز وجود د ارد که امروز آنهارا بوسیله علامات کُر ُن( ) وسُر ی ( ) نام گذ اری می کنند مانند:
Reکُرُن (re ) ویا mi کُرُن (mi ) ، که در نتیجه تعداد نغمات موسیقی ایرانی دریک اکتاو شامل 24 ربع پر ده است. امّا از آنجا که نسبت های فواصل موسیقی ایران از تقسیمات نیم پر د ه و ربع پر د ه مساوی برخوردار نیست ، د رنتیجه تقسیم یک پرد ه شامل سه فاصله است:
یک نیم پرده کوچک که درقد یم به آن بُعدِ بَقیه (ب) می گفتند. ویک نیم پرده بزرگ ، که آن قابل تقسیم به د و جزء کوچکتر بوده است و پرد ه آن را بُعد مُجَنَّب (ج) می گفتند که امروز این فاصله را بوسیله علامت کُرُن( )تعیین می نمایند . با این روش تقسیم است که نغمات کامل یک اکتاو موسیقی ایرانی از قد یم تا امروز شامل هفد ه نغمه است.
ب ج د ه و ز ح ط ی یا یب یج ید یه یو یز یح
بد یهی است که برای اجرای هر مقام ، یا دستگاه تمام نغمات بکار گرفته نمی شوند، بلکه گروهی از آنها به مناسبت مایه مخصوص (مُد) مورد نظر انتخاب می شوند.(مفهوم دستگاه هم همین است)
منبع: کتاب هفت د ستگاه موسیقی ایران –استاد مجید کیانی
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :82654
آشنایی باشیوه ردیف نوازی موسیقی دستگاهی ایران
مشاهده تصویری موسیقی ردیف 2 [667]
شنیدن گوشه های ردیف [560]
مشاهد ه اجرای موسیقی [632]
[آرشیو(4)]