تماس بامن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حامدفندرسکی - پخش آنلاین دانلود آموزش موسیقی ردیف
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار

  • ساختار موسیقی دستگاهی در دورة قاجاریه -سلمان سالک

    به نام خدا

    با عرض سلام و احترام خدمت هنرمندان و پژوهشگران  و علاقمندان به این زمینه . مختصری از تحقیق خودم را در زمینة ساختار موسیقی دستگاهی در دورة قاجاریه و شواهد آن در آثار ضبط شدة سال 1284 شمسی خدمت شما به صورت تیتروار ارائه می کنم.

    آشنایی با علم دیسکوگرافی در چند سال گذشته موجب کشف بسیاری از زوایای پنهان تاریخ موسیقی ایرانی گشته و با ادامة این پژوهشها درآیندة نه چندان دور تاریخ دقیق , علمی و کاملی از موسیقی صد سال اخیر بدست خواهد آمد. لیبل شناسی صفحات سنگی اطلاعات مهمی را در زمینة اشخاص ، آثار ضبط شدة آنها ، تعداد آثار و تقدم و تأخر آنها به ما می دهد که به کامل شدن اطلاعات تاریخ موسیقی ما کمک می کند. اما به موازات اطلاعات تاریخی و فنی دیسکوگرافی ، آنچه که اهمیت ویژه ای برای موسیقی دارد بحث محتوای صوتی داخل این صفحات است که بعضاً به خطاهای دیسکوگرافی نیز کمک می کند و این دو یعنی دیسکوگرافی و موزیکولوژی در کنار هم موضوع را کامل می کنند. بنابراین بحث موسیقی شناسی این صفحات اهمیت موسیقیایی خاصی دارد و تا کنون به طور علمی و دقیق مورد بررسی قرار نگرفته و آنچه که مورد توجه هنرمندان بوده جنبة احساسی داشته و قالباً به تعریف و تمجید از افراد شاخصی مثل میرزا حسینقلی و طاهرزاده پرداخته شده است. این امر موجب یکسو نگری به این آثار شده و در این دسته بندی ، نه تنها هنرمندان زیادی به همراه آثار آنها از تاریخ موسیقی حذف شده اند بلکه موسیقی آنها نیز از چرخة موسیقی ایرانی خارج گشته است.

    در واقع محتوای ردیف شامل این نقیصه نمی شود بلکه تقسیم بندی موسیقیدانهای معاصر یا راویان فراموشکار موسیقی دستگاهی موجب چنین اشکال بزرگی در تقسیم بندی ساختار موسیقی دستگاهی شده و این غلط مصطلح رایج در بین تمام نوازندگان و خوانندگان رواج یافته است.

    این روش تقسیم بندی طی صد سال اخیر موجب حذف و کنارگذاشتن بخش عمده ای از موسیقی ایرانی شده و امروزه از دستگاه سه گاه جز درآمد و زابل و مویه و مخالف و مغلوب چیزی باقی نگذاشته است.

    اما با مطالعة لیبل صفحات متوجه می شویم اصطلاح گوشه روی هیچیک از لیبلها چه در آثار 1284 و چه در آثار بعد از آنها وجود ندارد. اما در عوض هر لیبلی را که مشاهده می کنیم کلمة «آواز» در آن دیده می شود. آواز قطار ، آواز نوروز عرب ، آواز حجاز ، آواز بیداد ، آواز عراق ، آواز بیات ترک ، آواز دلکش ( پخش صفحة ماهور و دلکش میرزا حسینقلی )

    این سند صوتی نشان می دهد که این اصطلاح در بین خاندان فراهانی نیز رواج داشته است. چراکه غیر از این ، صفحات میرزا عبدالله هم موجود است .

    آوازشکسته ماهورتصنیف:جان ازتوست هله بستان-آوازقربان خان وتارمیرزاعبدلله
     

    آوازعراق تصنیف:مژده به بلبل د هید فصل بهارآمده-قلی خان یاورباقرنی


    اما اصطلاح آواز به چه معنی است و چرا به کار رفته است؟

    شاید برخی تصور کنند که منظور آواز خواندن است. اما این طور نیست چراکه صفحات تکنوازی مثل آواز عراق و آواز گیلانی با نی صفدرخان و آواز ماهور با سنتور علی اکبرخان شاهی و آواز قطار با قره نی قلی خان یاور نیز با این عنوان هستند.

    در ضمن اصطلاح آواز برای درآمدهای دستگاهها نیز وجود دارد. مثل آواز نوا ، قربان خان و کمانچه میرزا محمدخان ، آواز همایون ، علیخان نایب السلطنه و کمانچه باقرخان و ... که در واقع به معنی آواز درآمد به کار می رفته است.

    آوازماهورمیرزاعلی اکبرخان

    این شواهد نشان می دهد که در این دوره و قبل از آن دستگاه به این صورت تقسیم بندی می شده است:

    هر دستگاه شامل تعدادی آواز است که در واقع این آواز ها همان گوشه های مهم و اصلی ردیفهای امروزی هستند مثل مخالف ، شهناز ، زابل ، دلکش ، عراق و .... و هر آواز شامل تعدادی گوشه که هر گوشه شامل تحریر و تکیه ، پنجه ، شعر ، نغمه ، چهارمضراب ، فراز و فرود می باشد. که در واقع بسته به وزن شعر و یا دور نغمه نام گوشه تغییر می کند و در قدیم هر یک از انواع تحریرها نیز اسمی داشته اند و قسمت موزون گوشه که یا شعر بوده و یا یک دور ایقاعی که به نام پنجه معروف بوده است. که اگر وزن عروضی داشته باشد به آن پنجه شعری می گویند و اگر دور ایقاعی داشته باشد به آن نغمه می گویند. همین قضیه باعث شده که تعداد زیادی گوشه با وزنهای مختلف در ردیف به اسم نغمه وجود داشته باشند.

    اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که پس فرق این آوازها با ابوعطا و دشتی و بیات ترک و ... چه بوده است.

    جواب این است که در ابتدا فرقی نداشته اند و آنها هم جزو آواز های دیگر شور بوده اند اما برخی از آواز ها پشت سر هم اجرا می شده اند و به مرور جزو لاینفک یکدیگر قرار گرفته اند . مثل آواز حجاز که بعد از ابوعطا می آمده و این شائبه برای ما پیش آمده که حجاز گوشه ای در ابوعطا است. در صورتیکه اینها دو آواز پیوسته به هم بوده اند. اما به مرور زمان روش تقسیم بندی جدید آواز های پیوسته به هم را از دستگاهها جدا کرده و به صورت پنج آواز مختلف با تعدادی گوشة مهم در آورده است.

    می بینیم که این تقسیم بندی بین مخالف و کرشمه تفاوت قائل است و کرشمه را گوشه ای قابل اجرا در آواز مخالف می داند. بنابراین مخالف به تعداد اوزان موجود شعری و ادوار ایقاعی قابل اجرا و تحریرهای مختلف گسترده می شود و از یک گوشة کوچک بیرون آمده و امکانات زیادی برای بداهه سرایی و بداهه نوازی به خوانندگان و نوازندگان می دهد. روایاتی در تاریخ موسیقی وجود دارد که نشان دهندة طولانی تر بودن اجرای موسیقی نسبت به امروز هستند و گاهی اجرای کامل یک دستگاه تا چند ساعت به طول می انجامیده است.

    مطلبی که این موضوع را تأیید می کند این است که ما در روی لیبل هیچ کدام از صفحات چه در این دوره و چه در دوره های بعد نامهای کرشمه ، بسته نگار، چهارپاره ، نغمه ، حزین ، زنگوله و امثالهم را نمی بینیم . در حالی که این گوشه ها در تمام صفحات شنیده می شوند. ( نمونه صوتی میرزا حسینقلی )

    حتی اصطلاح چهارمضراب در هیچیک از صفحات سنگی تا سال 1338 شمسی وجود ندارد چراکه در آن موقع چهارمضراب به عنوان بخشی از یک گوشه مطرح بوده است.

    اما سؤال بعدی این است که  دستگاه به چه معنی استفاده می شده است؟

    این موضوع نیز از طریق دیسکوگرافی و شنیدن آثار قابل توضیح است. همانطور که در مبحث قبلی دوست هنرمند و پژوهشگر آقای شرایلی توضیح دادند هنرمندان پس ضبط تعدادی آثار پراکنده از آوازهای مختلف ، تصمیم به ضبط منسجم دستگاهها گرفتند و اولین دستگاه کامل توسط سیداحمد خان و آقا حسینقلی در دستگاه چهارگاه ضبط شد. با مشاهده روند ضبط این آثار که هفت دستگاه را شامل می شوند، پی به این نکته می بریم که هر زمان که تعدادی از آواز های مهم از جمله آواز درآمد دستگاه تا آواز اوج دستگاه پشت سر هم اجرا شوند به آن دستگاه می گفته اند . در غیر این صورت اگر کسی مثلاً آواز شکسته می خواند یا درآمد ماهور اجرا می کرد ،گفته نمی شد که دستگاه ماهور اجرا می کند بلکه می گفتند که آواز درآمد ماهور یا آواز شکسته اجرا می کند. و هر وقت که آواز درآمد ، داد ، دلکش ، عراق و یا آوازهای دیگر ماهور را پشت سر هم اجرا می کردند آنوقت می گفتند که این دستگاه ماهور است. چون دستگاه مانند ساختمان است و ساختمان ، نیمه کاره رها نمی شود. و آوازها قسمتهای مختلف ساختمان هستند و هریک به تنهایی نیز قابل استفاده می باشند.

    دستگاه چهارگاه:تارمیرزاحسینقلی وآوازسیداحمدخان

    اما چرا اصطلاح آواز در دوره های بعد به کار نرفته و یا امروزه چرا حذف شده دلایل متعددی داشته است . از جمله استقرار کامل مکتب فراهانی و به مرور خلاصه شدن اصطلاحات در محاورة اهل موسیقی . دوم ، رواج نت ، سوم خلاصه شدن ردیف و مرتب شدن و پشت سر هم قرار گرفتن آوازهای مربوط به هم .( مثل ابوعطا و حجاز یا دشتی و حاجیانی و ... ) چهارم  حذف آوازهای شبیه به هم مثل حصار در افشاری و ... . پنجم کوتاه تر شدن اجرای موسیقی آوازی نسبت به موسیقی ضربی و تصانیف .

    اما در اینجا من به سندی اشاره می کنم از یک نسخة خطی متعلق به کتابخانة شخصی آقای محسن محمدی که مطلب حاضر را تأیید می کند و این نسخه نوشتة میرزا شفیع برادر محمدصادق خان و نوازندة تار است. که در واقع اسامی الحان و اصطلاحات ردیف مکتب خودشان را به صورت فهرست وار نوشته است. این نسخه در سال 1290 شمسی نوشته شده و اطلاعات آن به موسیقی دورة ناصرالدین شاه  و اواخر دوره قاجاریه مربوط می شود.

     نسخه نوشتة میرزا شفیع برادر محمدصادق خان و نوازندة تار
     

    آوازهایی که در دستگاه شور نوشته شده عبارتند از :

    به ترتیب ؛ آواز شور – آواز اورپنجه - آواز گرد – آواز ترک – آواز دشتی – آواز حاجیانی – آواز قطار – آواز افشار – آواز حجاز و دستارالعرب – آواز شهناز – آواز رضوی – آوازهای شور کمر دسته

    بقیه دستگاهها نیز در روایت آنها به همین ترتیب دارای آوازهای مختلف است و در اینجا مشاهده می کنیم که آواز های دشتی و ترک و افشاری قبل از آواز شهناز و رضوی در دل دستگاه شور وجود داشته اند .

    همینطور در دستگاه سه گاه وجود آوازی مثل آواز کابل بعد از آواز زابل نشان دهندة روایت متفاوتی از دستگاهها و آوازها نسبت به مکتب فراهانی می باشد. نکتة دیگر اینکه دستگاه ششم این ردیف به جای نوا ، دستگاه دوگاه است که گوشه های متفاوتی دارد. در صفحات 1284 نیز آواز  راست دوگاه وجود دارد که توسط حسن خان سنتوری اجرا شده است.

    در سری آثار ضبط شده در سال 1284 آثار علی اکبر شاهی و صفدرخان با  قلی خان نیز شباهتهایی به این روایت وجود دارد. مثل آواز لیلی و مجنون و شکسته در دستگاه نوا و در آمد عشیری شور . ( نمونه صوتی قلیخان )

    در اینجا نمونه ای از آواز دشتی را به شما نشان می دهم.

    نسخه نوشتة میرزا شفیع برادر محمدصادق خان و نوازندة تار2

    در واقع در این صفحه آواز درآمد دشتی را با محتویات گوشه های درآمد آن به طور مفصل با تحریر و اشعار نشان می دهد.

    البته ما به بخش محدودی از آثار صوتی ضبط شده در این دوره دسترسی داریم و اگر به تمامی آنها هم دست پیدا کنیم باز به قسمت کمی از موسیقی آن دوره دست پیدا خواهیم کرد. بنابراین کافیست از روش کار آنها الهاماتی بگیریم تا بتوانیم دوباره مثل خود آنها طرحی نو دراندازیم.

    با تشکر 

    سلمان سالک



    حامدفندرسکی ::: یکشنبه 86/12/5::: ساعت 11:18 صبح
    نظرات دیگران: نظر


    آموزش موسیقی یا لیسانس قلابی                     منبع:وبلاگ موسیقی ما

     

    موضوع: آموزش موسیقی ایرانی در دانشگاه:

    زمان: یکشنبه 21 آبان (12 نوامبر) ساعت 14:30

    مکان: تالار آوینی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

    سخنرانان: مجید کیانی، دکتر محسن حجاریان، داریوش طلایی و محمدرضا درویشی

    شنوندگان: حدود 200 نفر دانشجو

    شنونده های سرشناس: دکتر خسرو مولانا و علی اکبر شکارچی

    کیفیت اجرای برنامه: هریک از سخنرانان به ترتیب مباحثی را طرح کردند و پس از 15 دقیقه تنفس، نشست پرسش و پاسخ شکل گرفت. در اینجا گزیده هایی از سخنان مطروحه را می توانید بخوانید.

     

    دکتر محسن حجاریان، موسیقی شناس (اتنوموزیکولوگ):

    موسیقی از دیرباز دو کارکرد عمده داشته است. یکی به عنوان کالای مصرفی که مستقیماً به عنوان یک کالا و یا در خدمت عرضه کالاهای دیگر، مورد استفاده قرار می گیرد. وجه دیگر موسیقی، کارکرد هنری آن می باشد که بازتاب دهنده تفکر بشری است. این دو گرایش همیشه بوده اند. اما در دوره حاضر به نظر می رسد وجه تجارتی موسیقی می خواهد وجه هنری و فرهنگی آن را ببلعد. می خواهد همه موسیقی ها را به کالا تبدیل کند. یک نمونه اش همین کارهای تلفیقی است که برخی شرکت ها و موسسات جهانی به آن دامن می زنند. موسیقی هایی که برای فروش تولید می کنند، نه هندی اند نه ترکی نه عربی و نه غربی. نمونه دیگر کالایی کردن موضوعات فرهنگی، بحثها و رویکردهای مولانا شناسی است. صوفی های چرخان را الان در ترکیه به مثابه یک کالا می فروشند. مولانا یک بهانه شده است . آنچه مهم می نماید، رقص سماع و هتل و هواپیما و توریست و این جور چیزهاست.

    اما در مورد آموزش موسیقی ایرانی و به ویژه آنچه در دپارتمان موسیقی دانشگاه تهران می گذرد، متأسفانه باید بگویم که دانشجویان عزیز، شما دارید عمرتان را تلف می کنید. چیزهایی را به خورد شما می دهند که به دردتان نمی خورد و چیزهایی از شما دریغ شده است که به عنوان یک موسیقیدان نیازمند آن هستید. الان موسیقی ایرانی در این مجموعه جایگاه سستی دارد و موسیقی اقوام ایرانی هم که اصلاً جایگاهی ندارد. ما فراموش کرده ایم که موسیقی اقوام ایرانی با موسیقی دستگاهی رابطه ای اندام ‌واره ای دارند.  یکی از وظایف دپارتمان موسیقی دانشگاه تهران جلوگیری از نابودی این گونه از موسیقی است.

    الان در اینجا ملاحظه می کنیم به جای مباحث کلیدی و مورد نیاز دانشجویان ایرانی، درس هایی از موسیقی عربی و هندی و ترکی ارائه می شود. البته این ایرادی ندارد ولی من به جرأت می گویم در ایران حتی یک نفر که در خصوص موسیقی ترکی، عربی و هندی تخصص داشته باشد، وجود ندارد. پس چگونه این درس ها را در چارچوب گنجانده اند؟ دانشجویان عزیز! شما به واسطه آنکه در این سیستم آموزشی غلط گیر افتاده اید، هیچ چیز درستی از موسیقی نمی دانید. نمی خواهم بی سوادی تان را به رخ بکشم. شما تقصیری ندارید. این وضع موجود، شما را به اینجا رسانده است و شما هم چاره ای ندارید که این روند را تحمل کنید. من هم توصیه می کنم ادامه دهید و این مدرک لیسانس قلابی را بگیرید. شما به این مدرک احتیاج دارید، خانواده شما هم همینطور. این برگه قلابی را بگیرید و بعد یک ترونودی یا غمنامه برای موسیقی ایرانی بسازید. اگر هم عشق و علاقه ای به موسیقی دارید در خارج از دانشگاه به دنبالش باشید. مشکل شما در این دپارتمان یک مشکل بنیادی است. وقتی عنان امور به دست یک آدم بی سواد بیفتد،‌ نتیجه همین است که می بینید. اما اگر کسی به دنبال اصلاح باشد من فقط یک جواب دارم و آن اینکه آقایان بی سواد درس ندهند. وقتی بلد نیستید چرا اصرار دارید به دیگران یاد بدهید. بگذارید کسی که بلد است به میدان بیاید.

     

    مجید کیانی نوازنده سنتور و مولف کتاب هفت دستگاه موسیقی ایران:

    سنگ بنای آموزش موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا از زمان ورود استاد برومند به این مکان درست بود. نتیجه‌اش را هم همه دیدند ولی من فکر می کنم در ادامه آن جریان، ما نتوانستیم کیفیت آغازین را تا به امروز نگه داریم. الان وضعیت آموزش موسیقی در دانشگاه های ما بسیار آشفته است. وقتی صحبت از موسیقی علمی می شود،‌ کسی به موسیقی ایرانی نمی اندیشد. در حالی که شیوه آموزش اساتید قدیم کاملاً علمی است. منتهی شفاهی است. موسیقی ما یک ساختار هندسی و ریاضی دارد و ریاضی هم که خوب می دانید یکی از شاخه های مهم علم است.

    الان من معتقدم با همین وضعیت آشفته آموزش موسیقی ایرانی، دانشجویان کار زیادی نمی توانند بکنند. من هم توصیه می کنم درستان را بخوانید و مدرکتان را بگیرید. منتهی دنبال موسیقی هم باشید. اینجا مطلب مهمی یاد نمی گیرید. از دانشگاه مدرک بگیرید و از بیرون، معرفت موسیقایی.

     

    داریوش طلایی نوازنده تار و نویسنده کتاب نگرشی نو بر موسیقی ایرانی:

    یکی از مشکلات زیانبار آموزش موسیقی در ایران،‌ زایل کردن آموزشهای قبلی هنرآموز است. کسی یک دوره ای را در جایی می گذراند و در جای دیگر به او می گویند هر آنچه را آموخته باید به دور بریزد. این نگرش ضربه زیادی به آموزش هنرآموز می زند.

    یکی دیگر از مشکلات بنیادی ما در آموزش موسیقی، ‌نداشتن پاسخ مناسب برای چرایی آن است. اینکه اصولاً ما از آموزش موسیقی چه هدفی را دنبال می‌کنیم؟ تکلیف یک نوازنده ویولن در سیستم غربی کاملاً روشن است ولی ما از آموزش موسیقی ایرانی چه می خواهیم؟ آیا می خواهیم نوازنده تربیت کنیم؟ چه نوازنده ای؟ برای نوازندگی در کجا؟ گروه نوازی یا تکنوازی؟ اگر گروه نوازی است با کدام قطعه و رپرتوار؟ آیا می خواهیم آهنگساز تربیت کنیم؟ آهنگساز کدام موسیقی؟ ایرانی یا غربی؟ و پرسشهایی از این دست.

    در قدیم آموزش موسیقی ایرانی خیلی روشنتر از الان بود. ما حتی آدم هایی داشتیم  که چندین ویژگی را به طور همزمان داشتند. نظریه پرداز،‌آهنگساز،‌نوازنده و خواننده بودند. در آموزش موسیقی یک رویه ای را دنبال می کردند و معلوم بود  که چه هدفی را دنبال می کنند. ما باید گذشتگان را آنطور که بوده اند خوب بشناسیم. گاهی اوقات در توصیف اساتید قدیم اغراق می کنیم. بیایید صادقانه بگوییم که آنها که بودند و چه می کردند. در حال حاضر هم درس های موسیقی ایرانی و   دروس خارج از موسیقی ایرانی، به نظر من هیچ مباینتی با هم ندارند. خوب است که یک موزیسین ایرانی  هارمونی و کنترپوان را فرابگیرد و موزیسین کلاسیک نیز ردیف بداند. نباید بین این دو مقوله دیوار کشید.

     

    محمدرضا درویشی آهنگساز و نویسنده کتاب دائره‌المعارف موسیقی ایران:

    خیلی از چیزهایی که در سیستم آموزشی جدید به دانشجو ارائه می‌شوند،‌صرفاً یک تکنیک هستند. تکنیک هم ابزاری  بیش نیست. می تواند در خدمت موسبقی ایرانی باشد یا یک موسیقی دیگر. می تواند در خدمت معنویت قرار گیرد یا  چیزی غیر از آن. بنابراین اصل وجود اینها را نمی توان منکر شد. نوع برخورد با آنها و نحوه استفاده از مقولات جدید، برای ما تعیین کننده خواهد بود.

    موضوع دیگر آنکه  در دانشگاه های ما امکان آموزش دقیق برخی مقولات واقعاً وجود ندارد. برای مثال موسیقی نواحی ایران را نمی توان آن طور که هست،  در دانشگاه آموزش داد. برای آموزش واقعی هر یک از موسیقی های مناطق ایران باید در آن فرهنگها زندگی کرد و در واقع جزئی از آنها شد. اما در دانشگاه می توان از ساز و سخن اساتید موسیقی نواحی ایران بهره برد و همینطور بحث های نظری را پیش کشید.

    آدرس منبع این نوشته: 

    منبع:وبلاگ موسیقی ما  hooshang-samani.blogfa.com

    بروزرسانی:یکشنبه/??/بهمن/????



    حامدفندرسکی ::: یکشنبه 86/12/5::: ساعت 11:16 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    شنبه 28 آبان 1384
    منبع : خانه موسیقی
    هیات مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی خانه موسیقی،روزگذشته، 26آبان ماه، اولین جلسه پرسش و پاسخ را در مورد نقش ردیف درنوازندگی موسیقی ایرانی درسالن فریدون ناصری خانه هنرمندان برگزار کردند.

    در این جلسه،اعضای هیات مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی  به غیر از داودگنجه ای حضورداشته وپس از ایراد سخنان کوتاهی به سوالات حاضران پاسخ دادند. 


    درآغاز داریوش پیرنیاکان ضمن خوش آمد با اشاره به تعداد حاضر در سالن از مخاطبان تشکرکرد و گفت : ما آنچه را که باید بگوییم  برای همین تعداد نیز بیان می کنیم و تشکیل چنین جلساتی قطعا در ارتقا کیفی و گسترش اطلاعات مفید در زمینه موسیقی ردیف دستگاهی کمک شایانی خواهد کرد.


    وی آنگاه با اشاره به اهمیت ردیف و نقش آن در تربیت نوازندگان متبحر در موسیقی ایرانی گفت : بعضا شنیده می شود که نوازندگانی بعد از چهار-پنج سال نوازندگی از بداهه نوازی صحبت می کنند در صورتی که چنین چیزی امکان ندارد،نوازنده باید سال های سال با کار مداوم و ردیف نوازی و مطالعه کردن زیاد و اندیشه ورزی به مدارج بالایی برسد وآنگاه شاید بتواند در بداهه نوازی حرفی برای گفتن داشته باشد.وی نوازندگی را مثل بسیاری دیگر از رشته های هنری تشبیه کرد و گفت :نوازندگی مثل نویسندگی است،مگر صادق هدایت به همین سادگی صادق هدایت شد؟او در جایی نوشته که آنقدر تمرین کرده و کاغذ سیاه کرده و به دور ریخته تا یک داستان را به نگارش درآورده است.


    پیرنیاکان با انتقاد از کسانی که ردیف نوازی را تحجر و واپسگرایی می انگارند گفت :پس از صدها سال هنوز در غرب و در جهان آثار موزارت،بتهوون ودیگر آهنگسازان قرون گذشته را اجرا می کنند و کسی هم آنها را به تحجر متهم نمی کند ولی در ایران اجرای ردیف را به این بهانه تخطئه می کنند!


    در ادامه هوشنگ ظریف در خصوص اهمیت "ردیف"در نوازندگی گفت : ردیف پایه و مایه اصلی نوازندگان برای آموزش به شمار می رود و این ردیف است که هنرجو را با تکنیک های نوازندگی آشنا می کند؛ظریف به اهمیت شناخت در موسیقی ایرانی و نوازندگان اشاره کرد و گفت با اجرای ردیف و توجه به ظرایف آن می توان شناخت خود را نسبت به موسیقی ایرانی افزایش داد.


    زیدالله طلوعی نیز با تایید سخنان ظریف و پیرنیاکان واشاره به این نکته که تاریخچه و سابقه "ردیف"برهیچ کس معلوم نیست،ردیف را چون آیه های نازل شده دانست که نمی توان به هیچ وجه به جملات و ترکیب آن دست زد.


    وی در ادامه ردیف را به یک شهر تشبیه کرد و گفت بعد از ورود به این شهر باید تمام کوچه و پس کوچه های آن را شناخت و یاد گرفت و آنگاه وظیفه یک هنرمند و یک هنرجو آن است که بر اساس این شهر، شهر دیگری بنا کند که تمامی زیبایی ها و ظرایف و زوایای شهر اصلی را در بر داشته باشد.


    مهدی آذر سینا به عنوان آخرین سخنران ، در مورد منتقدین  "ردیف" گفت : معمولااآدم های راحت طلب و تنبل که نمی خواهند فکر خود را به کار بیندازند و پیچیدگی های ردیف را احساس کنند ، ردیف را تکراری و فاقد حرکت می دانند ولی اگر این افراد کمی به خود زحمت بدهند آنگاه در می یابند که ردیف دریایی از ریتم و زیبایی است.


    وی گفت ردیف مشحون از راز و رمز و زیبایی است که برای درک آن باید زحمت کشید ؛وی در ادامه گفت :ردیف در طول سالیان به دست هنرمندان اهل ونخبگان موسیقی صیقل خورده تا به دست مارسیده است و این جریان باید توسط موسیقیدانان اهل فکر و اندیشه استمرار داشته باشد.


    آذر سینا همچنین از ردیف به عنوان هویت اصلی و اساسی فرهنگ و موسیقی ایران یاد کرد و گفت ما باید به هویت خود باز گردیم با اهمیت دادن به تخصص ، به ریشه های موسیقی ایرانی با توجه به ردیف بپردازیم.


    وی در پایان از فراگیری ردیف و گوشه های موسیقی ایرانی با توسل به شعر انتقاد کرد و گفت آموزش موسیقی ربطی به حفظ شعر ندارد .


    پس از صحبت های کوتاه اعضا ،برخی از حاضران سوالات خود را مطرح کردند .در این جلسه نصرالله ناصح پور(رییس هیات مدیره خانه موسیقی) وفاضل جمشیدی معاون اجرایی خانه نیز حضور داشتند. 

    منبع : خانه موسیقی


    حامدفندرسکی ::: یکشنبه 86/12/5::: ساعت 11:15 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 12
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدید :82640

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودمتماس بامن <<
    حامدفندرسکی - پخش آنلاین دانلود آموزش موسیقی ردیف
    حامدفندرسکی
    آشنایی باشیوه ردیف نوازی موسیقی دستگاهی ایران

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    حامدفندرسکی - پخش آنلاین دانلود آموزش موسیقی ردیف

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<